۱۳۹۴ فروردین ۳, دوشنبه

نوزادی که باید زنده می‌ماند




هنوز از تولدش زمانی‌ نگذشته بود که پدرش را از دست داد، مادر جوانش (نوش آفرین) نوزاد را در آغوش‌ گرفت و از آلاشت راهی‌ تهران شد. برادر نوش آفرین در تهران قزاق بود و می‌توانست کمکش باشد... زمستان بسیار سردی بود.... در اواسط راه بود که نوش آفرین دید رنگ نوزاد از سرما کاملا کبود شده و دیگر نفس نمی‌‌کشد ...

با اندوه بسیار، پیکر بی‌ جان نوزاد را در اصطبلی گذاشت تا صبح، دفنش کند.نوزاد که گویی از همان ابتدا، سخت جانی و نبرد، آمیخته وجودش بود، از گرمایِ محیط جان گرفت و با صدایِ گریه اش زنده بودنش را فریاد کرد ....
.....اما به هر روی ...
زندگی‌ رویِ خوشی‌ نداشت و هنوز چند سالی‌ نگذشته بود که نوش آفرین نیز از دنیا رفت .

...در آن زمان، ایران جنگ زده، فقر و بیماری همه گیر بود.... اما آن جسم قوی،آن فکر بلند پرواز و برخاسته از کف جامعه، رویداد‌هایِ زندگیش را به مسیری برد تا برایِ نجات ایران، هدایت آن را به دست گیرد:
رضا شاه، 
زاده ۲۴ اسفند۱۲۵۶











۲۹ اسفند ۱۳۲۹، تصویر لایحه ملی‌ شدن نفت در مجلس







بیست و نهم اسفند ماه ۱۳۲۹

 روزی که لایحه ملی‌ شدن نفت در مجلس تصویب شد.

نهضت ملی‌ شدن نفت که از مدت‌ها پیش آغاز شده بود، ۲ هفته پس از ترور نخست وزیر رزم آرا ( که ایران را آماده ملی‌ شدن نفت نمی‌دید) در مجلس به تصویب رسید:

<<به نام سعادت ملت ایران و به منظور کمک به صلحِ جهانی‌، امضا کنندگان زیر پیشنهاد می‌کنیم که صنعت نفت در کلیه مناطق کشور ملی‌ اعلام شده یعنی‌ تمام عملیات در دست دولت قرار گیرد.>>

مصدق طی‌ نطق مفصلی از نمایندگان تشکر کرد.


















۱۳۹۳ اسفند ۲۲, جمعه

جلال ال احمد، غربزدگی-شاه، آیت الله خمینی ( +مجموعه تصاویر)




جلال الدین سادات ال احمد، در خانواده‌ای روحانی به دنیا آمد،او و برادرش قرار بود جایِ خالی‌ پدر در منبر را پر کنند



جلال و پدرش، سید احمد طالقانی، امام جمعه مسجد محل



حجت الاسلام و المسلمین سید محمد تقی آل احمد طالقانی، برادر جلال


سید محمود طالقانی، پسر عمویِ جلال



تمام اقوام جلال  اگر روحانی هم نبودند، بسیار متدین بودند
هیئت عزاداری آل احمد


از این رو اگر چه جلال در آن خانواده  سست مذهب نشان میداد اما تشیع در وجود او بسیار ریشه دار تر از این صحبت‌ها بود. او یکی‌ از منتقدان حکومت وقت نیز بود و با نثری منفی‌ و پرخاش گرانه  اوضاع را به باد انتقاد میگرفت

در کتاب غربزدگی ا‌ش، شاه و تمام مسئولین را هرهری مذهب می‌خواند و اینکه ایمانشان سست است و بیکاره هستند
( خصوصیات  یک غربزده)

از وجود سینما‌ها انتقاد می‌کند که باعث میشوند دیگر کسی‌ به مسجد نرود. از کارخانه‌ها و ماشین آلات، از وجود ارتش، همه موارد در نظر جلال یا بیش از حد است یا بسیار کم. اگر هم اینجا حد معقولی‌ بیابد، برایِ پز دادن است و بس


این کتاب که آن زمان بسیار هم تاثیر گذار بود، بسیار مورد توجه روح الله خمینی قرار می‌گیرد ( گویا خمینی برایِ چاپ کتاب به جلال کمک نیز کرده بود) به هر حال اکثر مواردی که جلال در آن کتاب گفته در لابلایِ صحبت‌ها و سخنرانی‌‌هایِ خمینی به روشنی دیده میشوند. از فرهنگ منحط غرب گرفته تا اعتراض به سینما ها

( افزودن پسوند زدگی به کلمه‌ای یعنی‌ تاثیر منفی‌، مثل زنگ زدگی)

این کتاب  یک بار سال ۱۳۴۱، چاپ میشود. جلویِ چپ بعدی گرفته میشود.



جلال در ۱۳۴۸، سنّ چهل و شش سالگی، در اثر افراط در  مصرف الکل فوت می‌کند. میخواستند مرگ او را هم به گردن ساواک بیندازند که خوشبختانه این بار، سیمین دانشور، همسر او، مانع این کار میشود


جلال و سیمین   در جوانی‌





تمبر یاد بود جلال ال احمد که پس از انقلاب چاپ شده است.  جمهوری اسلامی بزرگراهی را به نام او نیز کرده است






زیر نویس 
--------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------

نامه جلال ال احمد به روح الله خمینی، فروردین ۱۳۴۳



قاتل جلال آل احمد چه بود؟/ سیمین دانشور



"من جلال را پیش عمویم بردم که رییس بهداری ارتش وقت بود. او معاینات فراوان کرد و دستور آزمایش های فراوان تر داد و به این نتیجه رسید که جلال سل ندارد اما برونشیت مزمن دارد و قلبش هم نسبت به اندامش کوچک است و سیگار کشیدن و نوشیدن نوشابه را مطلقن ممنوع کرد 



هرچه به جلال التماس کردم که سیگار را ترک بکند، زیر بار نرفت و با مهارت خود مرا سیگاری کرد.یک پاکت سیگار همای اتو کشیده در یک جاسیگاری زیبا و یک فندک قرمز برایم هدیه آورد و گفت پس از تدریس و یا ترجمه ، یک عدد بکش ،خستگی ات رفع می شود. من ابله هم رطب را خوردم و از آن به بعد منع رطب خوردن نتوانستم. جلال نوشابه خوردن را هم ادامه داد و کوشید مرا هم ،هم پیاله ی خود بکند که این بار زیر بار نرفتم .

وقتی به اسالم می رفتیم یعنی می رفتیم که دو ماه و اندی بعد جسدش،جسد بی جانش را به تهران بیاوریم ،در قزوین توقف کرد و چندین کارتن قزونیکا خرید. در نوشابه هایش آب جوشیده می ریختم ،اما آدم تا سرشار نشود دست از بطری که برنمی دارد،آن هم کسی که از ساعت یازده صبح تا اواخر شب قزونیکای ملک ری می نوشد و سیگار کارگری اشنو می کشد .
بیشتر هم پالگی های جلال،از مرادش مرحوم خلیل ملکی گرفته تا مریدش دکتر غلامحسین ساعدی قربانی نوشابه شدند . ملکی و ساعدی ازسیروز کبدی از دنیای خراب ما مهاجرت کردند و جلال از آمبولی
نقل از کتاب "غروب جلال"."

(نوشابه => منظور نوشابه الکلی است)


ref:1,2,3,4











افغانستان پیش از هجوم اسلام گرایان متعصب و اتحاد جماهیر شوروی


افغانستان هم آن زمان سرزمین شعر و سرود و زیبایی‌ بود، با مردمی شاد.
که هجوم شوروی و اسلام گرایان متعصب برایِ مردم افغان نیز بیش از یک میلیون 
کشته و حدود ۱۰ میلیون آواره‌ و مهاجر و ویرانی و خسارت‌هایِ بسیار را نتیجه داد.

از دیگر معجزات سردار خیلی‌ خیلی‌ ملی‌ ، خیلی‌ خیلی‌ میهنی ما، قاسم سلیمانی



قاسم سلیمانی هم، در ماه رویت شد




این روز‌ها پیامبر و حضرت علی‌ و کلّهم در معجزات و رشادت‌ها به گرد قاسم سلیمانی هم نمی‌رسند و عجیب تر اینکه 

قاسم سلیمانی که همیشه چفیه   بر گردن دارد و عربی‌ پیام میدهد و سردار سپاه قدس است و در پی‌ برقراری خلافت شیعه ، امروزه توسط عدّهٔ‌ای با تحریک حس ناسیونالیستی ایرانیان جهت محبوبیت، با داریوش و کوروش و نادر مقایسه میشود
البته ما از این سری رفتار‌ها برایِ فریب مردم این چند دهه زیاد دیده ایم، 

بله ، قاسم سلیمانی نادر شاه است،
جمهوری اسلامی هم حکومت مذهبی‌ نیست












منابع عکس‌ها ۱،   ۲ 





۱۳۹۳ اسفند ۲۰, چهارشنبه

محمد رضا شاه پهلوی در حال بازدید از یک مدرسه






''دیدن دختر پسر‌هایِ کوچکی که کیف و کتاب خود را در دست دارند و به مدرسه 
میروند و درس میخوانند دل مرا شاد می‌کند''

(محمد رضا شاه، عظمت بازیافته)








امام به آیت الله خلخالی : من حامی‌ شما هستم.



پس از اینکه امام صادق خلخالی را به سمت حاکم شرع منصوب نمود:
-----------------------------------------
(خلخالی) عرض کردم: متشکرم، اما این کار خون دارد و بسیار سنگین است.
حضرت امام فرمود: برایِ شما سنگین نیست، من حامی‌ شما هستم.
-----------

عرض کردم: من زحمت کشیده‌ام و چیزهایی‌ بلدم، اما میترسم دشمنان اسلام علیه من تبلیغ کنند.
امام فرمود: من از شما حمایت می‌کنم، وانگهی به چه کسی‌ بدهم که به او اطمینان داشته باشم؟ ضمنا مصطفی به من گفته بود که شما حاشیه عروه ( یک دوره کامل ابواب شیعه است**) را هم نوشته اید و مجتهد هستید.
----------------------------

وظیفه محوله را از سویِ امام پذیرفتم و داد مستضعفان و ملت مظلوم را از مستکبرانی 
چون هویدا و خسروداد و رحیمی و جهانبانی و خلعت بری و صد ها گردن کلفت دیگر 
گرفتم.
------------------------------

شنیدم که اشرف پهلوی در کتابی تحت عنوان تسلیم ناپذیر راجع به امام و یاران او 
نوشته و انقلاب ایران را امریکایی روسی خوانده است و

 و یاران امام را وابسته معرفی‌ کرده است. به نظر او حاج سید علی‌ خامنه‌ای و آقایِ 
موسوی خوئینی‌ها دست پرورده کمونیست‌ها هستند، یعنی‌ که خلاصه نمی‌خواهد 
مردمی بودن و اسلامی بودن انقلاب را بپذیرد. 

او باید بداند که مردمی که با دست خالی‌ انقلاب کرده اند، حالا که اسلحه در دست 
دارند، میدانند که چگونه باید از انقلاب و اسلام دفاع کنند.

خاطرات آیت الله خلخالی، صفحه ۲۹۲








۱۳۹۳ اسفند ۱۸, دوشنبه

دفتر کار رضا شاه، فعلا محل مقر رفسنجانی شده است



کاخ مرمر => ساختمان قدس



این کاخ در دوران رضا شاه و به منظور دفتر کاری، ملاقات‌هایِ مهم با مهمانان خارجی‌و سران ارتش ساخته شد. این حالت در زمان محمد رضا شاه هم ادامه یافت. فوزیه و محمد رضا شاه در این عمارت زندگی‌ میکردند، هم چنین مراسم نامزدی با شهبانو فرح در این کاخ انجام شده است. در همین کاخ بود که تروردوم شاه اتفاق افتاد.

این عمارت سال ۱۳۵۵ به موزه تبدیل شد.


پس از انقلاب موزه تعطیل شد ومقر کمیته اسلامی گشت.

در سال ۱۳۷۰، پس از پایان ریاست جمهوری هاشمی رفسنجانی، این کاخ مقر مجمع مصلحت نظام گشت، امروزه 
.نام آن ساختمان قدس گفته میشود.



.




مطالب مرتبط